بعضی ترانه ها نمیدونم چرا انگار با پتک و میخ میرن توی مغز آدم جوری توی ذهن میمونن که خودتم نمیدونی چرا یکی از اون ها اینه بی خبر ماندی ز حالم زانچه آمد بر سر من عشق تو آخر به طوفان میدهد خاکستر من شعله ی عشق تو از بس در دلم بالا گرفته سینه مالامال آتش غم وجودم را گرفته هر زمان آید به یادم دیده مست تو نالم از بخت بد خود گریم از دست تو روحت شاد بانو
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت